شروع مجدد پروژه گی گی
سلام عزیزم فرشته کوچولوی خودم عزیزم اینترنتمون یه چند روزی بود قطع بود منم که معتاد اینترنت شدم داشتم دیونه میشدم الان که وصلش کردم سریع اومدم که برات مطلب بزارم. روز سه شنبه ولادت امام رضا جشن عروسی همکار بابایی که خیلی هم با هم صمیمی هستند بود و رفتیم عروسی خیلی خیلی خوش گذشت بیشترش رو پیش بابایی بودی و حسابی شیطنت کرده بودی بابایی میگفت به همه همکارا میوه وشیرینی تعارف میکردی و میگفتی بخور الهی من فدای اون قلب مهربونت بشم که چیزی که می خوای بخوری اول به همه تعارف میکنی بعد که مطمئن شدی همه میخورن بعد شروع میکنی و اینکه همه از پسر خوشتیپم تعریف کرده بودند شب هم موقع برگشت تو ماشین با امیر علی ...